سوالم را که میدانی ! پناهم میدهی امشب ؟
.
منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی ، پناهم میدهی امشب ؟
.
میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ، پناهم میدهی امشب ؟
.
دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها…
در این هنگام رو حانی ، پناهم میدهی امشب ؟
.
به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی ، پناهم میدهی امشب ؟
.
رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی ، پناهم میدهی امشب ؟
.
نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمیمحفل
تو از چشمم چه میخوانی ؟ پناهم میدهی امشب ؟
.
.
.
.
چه زیباست بخاطر تو زیستن…
.
و برای تو ماندن… به پای تو بودن… و به عشق تو سوختن !
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن … !
ای کاش میدانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست … !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست … !
چه زیباست بخاطر تو زیستن …
ثانیهها را با تو نفس کشیدن … زندگی را برای تو خواستن … !
چه زیباست عاشقانهها را برای تو سرودن … !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی… !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت … !
برای با تو بودن و با تو ماندن … برای با هم یکی شدن … !
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی میرسیدی !
ای کاش میدانستی مرز خواستن کجاست …!!!!
و ای کاش میدیدی قلبی را که فقط برای تو میتپد … !
.
.
.
.
.
کاش میشد
.
کاش میشد در زمان عاشقی
عشق را در هر کجا فریاد زد
در زمان گیر دار زندگی
لحظهها را یک به یک احساس داد
کاش میشد در شمار لحظهها
عشق بی قید و قفس را یاد کرد
در حضور گرم و پرشور دو دست
لذت با هم شدن را یاد کرد
کاش میشد در کنار یکدگر
از حصار این مکان آزاد شد
در کنار جادههای بی کسی
عطر زیبای من تو ما شدن را یافت کرد
کاش میشد در دل مرداب غم
شادی یک دل شدن را داد زد
بر در دیوارههای قلبمان
عکس عشقی جاودان را قاب کرد
.
.
.
.
.
هنوزم در پی اونم
.
هنوزم در پی ِ اونم ، که میشه عاشقش باشم
مثل ِ دریای ِ من باشه ، منم چون قایقش باشم
هنوزم در پی ِ اونم که عمری ، مرحمم باشه
شریک ِ خنده و شادی ، رفیق ِ ماتمم باشه
هنوزم درپی ِ اونم که عشقش سادگی باشه
نگاههای پراز مهرش ،پناه ِ خستگیم باشه
میگن جوینده یابنده است ، ولی پاهای من خسته است
من حتی با همین پاها میرم تا حدّی که جا هست
هنوزم در پی ِ اونم ، که اشکام و روی گونه ام
با اون دستای ِ پرمهرش ، کنه پاک و بگه جونم
بگه جونم نکن گریه منم اینجام ، بزاردستا تو تو دستام
تو احساس ِ من و میخوای ، منم ای وای تو رو میخوام
خدایا عشق ِ من پاکه ، درسته عشقی از خاکه
منم اون عاشق ِ خاکی ، که ازعشق ِ تو دل چاکه